مورد داشتیم که یارو واسه امتحان میره کتاب خیلی سبز میخونه و بعد از امتحان خیلی قهوهی شده..خندهخندهخنده



تاريخ : چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:, | 18:11 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

اگه میتونی بگو , مطالب خنده دار , تکرار جملات

آیا تا به حال در جمع دوستان یا خانواده شما شخصی بوده که با گفتن یه جمله سخت شما رو تشویق به تکرار اون جمله کرده باشه !؟ آیا تا به حال ضایع شده اید !؟ دیگر نگران نباشید! ما برای شما برنامه تلافی ویژه ای داریم مجموعه ای از جملات تکرار نشدنی براتون جمع آوری کردیم که شما را به جنگ با آنها تشویق میکند با ما همراه باشید در تکرار تکراری جملات تکراری !

 

5 بار بگو :
دستم در دبه بود دبه درش دستم بود !

 

بقیه در ادامه مطلب....



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:, | 18:8 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

اس ام اس مورد داشتیم, مطالب خنده دار

مورد داشتیم خیلی به خودش می رسید
اما هرکاری کرد به ما نرسید! 

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد داشتیم طرف تو خوابگاه به خاطر کثیفی همه ظرفا
یه قابلمه دوازده نفره برداشته وتوش یه تخم مرغ نیمرو کرده مدیونید اگه فکر کنید من بودم!

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد داشتیم طرف عکس تو برف نداشته گوگل سرچ کرده عکس تو برف از دووووررر خیلی دور

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد داشتیم
انقدربی پولی بهش فشارآورده بود که تو Gta مسافرکشی میکرده

 

******جوک مورد داشتیم******

 

سر چهار راه یه وانت از چرغ قرمز رد شد، پلیس تو بلندگو گفت :وانت کجا می ری؟ وانتیه تو بلند گوش گفت :دارم می رم خونه! اینجور ملتی هستیم خلاصه

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﺎ ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ :
.
.
.
.
.
"ﺗﺮﮐﯿﻪ 2014"

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد داشتیم دانشجوی ترم اولی روز اول رفته حراست دانشگاه گفته آقا زنگو نمی زنین؟؟!!

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد داشتیم
بخاری ماشینشو کم کرد
که گاز به همه ی هم وطن هاش برسه

 

******جوک مورد داشتیم******

 

آقا باورتون نمی شه مورد داشتیم دختره می دونسته چی بپوشه

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد داشتیم خواهره و برداره گیس و گیس کشی میکردن سر اینکه کی زودتر ارایش کنه و بره بیرون!

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد داشتیم که مانیتورش خراب شده آدرس یه جای مطمئن واسه تعمیر میخواسته چون معتقد بود عکسای شخصی توشه

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد داشتیم
دانشجوی ترم اولی درخواست مبصری به آموزش دانشگاه داده

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد داشتیم طرف تو قسمت غذاهای مورد علاقه نوشته:
غذاهای نذری

 

******جوک مورد داشتیم******

 

مورد داشتیم ازش پرسیدن قبل ازدواج تحقیق کردی؟ گفته آره هر کی باهاش بوده راضی بوده

 

******جوک مورد داشتیم******


تبلیغ یه آموزشگاه تعلیم رانندگی که رو درش نوشته بود رو داشته باش: "بانوانی که پارک دوبل را طی دوره ی یک ماهه فرا گیرند از پنجاه درصد تخفیف ویژه ی ما برخوردار خواهند شد!!!

 

******جوک مورد داشتیم******

 

موردداشتیم، دختره پشت کوله پشتی دانشگاش نوشته :عاقبت شوهرنکردن ...



تاريخ : چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:, | 18:7 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

 

مطالب طنز و خنده دار, طنز ازدواج, مراسم ازدواج

 

اگر به سوالات زیر پاسخ درست بدهید یعنی شما درک صحیحی از مراسم ازدواج و حواشی آن دارید و می‏توانید برای مزدوج شدن اقدام کنید:

 

1- چرا زن‏ها مهریه می‏گیرند و مردها مهریه می‏دهند؟
الف- چون عدالت رعایت شود!
ب- ای آقا! حالا کی داده کی گرفته؟
ج- مهم عشق و علاقه است!
د- چون آقای داماد دست از پا خطانکنه

 

2- به هدیه خانواده عروس به اطرافیان داماد چه می‏گویند؟
الف- خلعتی
ب- جارخته
ج- جارفته
د- چیزی نمی گویند

 

3- خانواده عروس در شب حنابندان در جواب شعر «حنا حنا آوردیم، دختر تونو بردیم» چه می‏کنند؟
الف- می‏گویند «حنا حنا ارزونیتون، دختر نمی‏دیم بهتون» یعنی کلا همه ملت سر کارند.
ب- زبان درازی می‏کنند.
ج- می‏گویند «نوش جونتون» و یا «کاشکی زودتر می بردین»

 

4- از بیت «امشب چه شبیست شب مراد است امشب... بادابادا مبارک بادا» چه نتیجه‏ای می‏گیریم؟
الف- اسم داماد «مراد» است.
ب- مبارک باید بدود.
ج- شنیدن این شعر برای بچه‏ها مناسب نیست.
د- عروسی تمام شده ؛ به خانه تان بروید.

 

5- چرا به هدیه سر عقد داماد به عروس «زیر لفظی» می‏گویند؟
الف- «چون زیر میزی» نمی‏شود بگویند.
ب- چون «عروس گول زنک» نمی‏شود بگویند.
ج- چون کادو را زیر زبان عروس می‏گذارند.

 

6- به فاز سوم پروژه ازدواج، که قبل از عقد و بعد از بعله برون برگزار می‏شود، چه می‏گویند؟
الف- مادر زن سلام
ب- مادر زن بای بای
ج- خرید عروسی
د- خرج و مهر برون!

 

7- در بیت «باز شود دیده شود بلکه پسندیده شود» چه چیزی باید باز شود؟
الف- تمام کمد ها و کابینت های منزل عروس
ب- کادوهای فامیل
ج- بخت دخترهای فامیل که همین شعر را دارند جیغ می‏زنند!

 

8- جای خالی را پر کنید و برداشت خود را از این شعر بگویید: «چرا ... ندادین؟ کنار دریا ندادین؟»
الف- قلیون، داماد معتاد بوده
ب- ویلا، ماشاالله رو که رو نیست!
ج- اس ام اس، مهمان‏ها سر زده از شمال اومدن

 

9- پدر عروس شب عروسی جلوی در تالار چه کار می‏کند؟
الف- بشکن می‏زند.
ب- شاباش جمع می‏کند.
ج- مراقب است داماد فرار نکند.



تاريخ : چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:, | 18:6 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

جوک جدید, طنز فک و فامیله داریم

یه روز من و داداش کوچیکه(دهه هشتادی) خونه تنها بودیم.داشتیم ناهار میخوردیم یه دفعه عقب نشست دستاشو رو به آسمون بلند کرد گفت:
خدایا! ما که سیر شدیم گشنه ها رو (منظورش من بودم) اگه سیر میشن سیر کن اگه نمیشن بنداز تو دریا لااقل ماهی ها سیر شن!
فقط نیگاش کردم!
باز برگشته میگه اول لقمه تو قورت کن بعد نیگا کن قیافت شبیه بزی که علف تو دهنشه و نمیجوه و فقط زل میزنه،شده!
هعععی دنیا...
ما بابامون به داش بزرگش میگفت خان داداش،ما به داداش بزرگه میگیم داداش بزرگ،این به من میگه بز!

فک و فامیله ما داریم

بقیه در ادامه مطلب..

نظر نشه فراموش..



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:, | 18:1 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

داشتیم فیلم هندی میدیدیم سلمان خان با یه کلاش یه

گردان زرهی رو نابود کرد!گفتم بابا اینا خالی بندیه!!!

بابام برگشت گفت خالی بندی اینه که راننده سیگار میکشه

ولی تو بوی سیگار میدی!

هیچی دیگه ضایع شدم و همه رو به دیدن ادامه فیلم دعوت کردم!

 

 

 

 

مامانم شیرخریده ماست زده خاله م بهش گفت اگه واقعا میخوای خود کفا بشی

باید یه گاو ببندی توی حیاطتون که دیگه پول شیر ندی!

مامانم گفت والا یه گاو بستیم اینجا ولی فقط مث گاو سرش

تو کامپیوتره شیر نمیده اصن!

 

 

 

کل زندیگمو فروختم گوشی گلکسی خریدم!

بابام میگه: این گاری اسبی چی داره رفتی خریدی؟؟؟

یه وضعیه الان من دارم دنبال پدر و مادر واقعیم میگردم!!!

 

 

 

 

به بابام میگم میخوام برم سمت گیاه خواری!!

بابام:آفرین پسرم خیلی هم خوبه مگه تو چیت از بز کمتره!!!

 

 

 

 

مکالمه بین من و مادرم:

مامان

جونم

داشتم ماست می خوردم

نوش جونت پسرم

ریخت رو فرش

کوفت بخوری نکبت:خاک تو سرت ....

 

 

 

 

 

مامان داشت سریال نگاه می کرد منو صدام کرد که برم پیشش

گفتم بله مامان؟

مامانم برگشت گفت:هیس ،یه لحظه خفه شو این تیکه شو ببینم

قیافه مناخم

 

 

 

 

کمدمو بازکردم میبینم چندتا از لباسای خواهرم قاطی لباسامه!!

به مامانم میگم اینا چرا اینجاست؟؟

میگه خواهرت گفته اینارو نمیخواد بدمش به مستحق

آخه مادر من......!!!

 

 

 

 

به عمه ام میگم عمه جان دانشگاه قبول شدم،

میگه شهریه شو از کدوم گوری میخوای بیاری!!!

قیافه منمتعجب

 

 

 

 

 

دیشب اومدم خونه میخواستم خودمو لوس کنم و به اصطلاح چسی بیام

گفتم:مامان هواخیلی سرده،گلوم درد میکنه فک کنم سرما خوردم......

مامانم:هیچ مرگیت نیست،کمتر قلیون بکش خوب میشی!

 

 

 

 

دوستان نظراتو شما باعث دلگرمی ما میشود تا ادامه بدیم.پس نظر یادتون نره

 



تاريخ : چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:, | 17:46 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

تازگی ها آدم ها آدم می درند...........

و گرگ های بیچاره بیکار شده اند........

 

 

 

هیچکس رو بیشتر از کوپنش تحویل نگیر بیچاره جوگیر میشه فکر میکنه  اوراق بهادره!

 

 

 

 

هیچوقت با تایر رفتارت روی دل کسی ترمز نکن!

 

 

 

 

انسان های ساده را احمق فرض نکنید:

باور کنید آنها خودشان نخواستند هفت خط باشند..........

 

 

 

در جایی که همه زغال فروش شده اند و دیگران را سیاه

میکنند بیا کمی از مد افتاده باشیم!

سفید بمانیم..........

 

 

 

موقع رفتن گفت تو را هم میبرم

گفتم :کجا؟

گفت: از یادم!

 

 

 

آدامسو با اون همه شیک بودنش بعد نیم ساعت زیر کفشم له میکنم

تو که جای خود داری!

 

 

 

تحقیرت هم کنم کافی نیست ،تفریقت میکنم از تمام زندگیم!

 

 

 

فردا برا دلجویی دیر است،

امروز زخم نزن!

 

 

 

 

 پیشرفت من دقیقا پسرفت تو از زندگیم بود!

 

 

 

 

به بعضی ها باید گفت :قربونت

یه برنامه بزار دیگه نبینمت.......

 

 

 

 

بعضیا باید انقدر بمونن تو کفت که خوب تمیز بشن!

 

 

 

 

 

 به سلامتی اونایی که ما رو فقط واسه خودمون میخوان

نه

واسه اونچه که خودشون از ما میخوان!

 

 

 

 

 نظر یادت نره دوست به ما شوق بده



تاريخ : چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:, | 17:44 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

با سلام خدمت دوستان !!!

بچه ها منم به جمع شما اضافه شدم باور نمیکنید خب بایدم باور نکنید که آدم دوست داشتنی مثل من به جمع شماها اضافه شده!!!!!

بوسهبوسهبوسه

 دوستی مثل بالشته!!

وقتی خسته ای بهش تکیه میکنی!

وقتی خوشحالی بغلش میکنی!

وقتی غصه داری روش گریه میکنی!

پس بالشتم رفیق!

 

کسی که نشسته همیشه خسته نیست شاید

جایی برای رفتن ندارد.......

 

 

وقتی عصبانی هستی مواظب حرف زدنت باش عصبانیت

فروکش میکنه ولی حرفات برا همیشه باقی میمونه!!

 

تو+خاطراتت+چشمانت+دستانت+لبخندت

+اشکت +..........!!!

چند نفر!به یک نفر!؟

 

 

 

از شب پرسیدم چه بنویسم برا کسی که دوستش دارم!!؟؟

گفت: بنویس،بی تو فردایی ندارم!

 

به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم.

میگه نمره میخوای؟

گفتم پ نه پ نظر شمارو در مورد مقدار و جنس

خاکی که باید بریزم تو سرم

 

 

دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم میریزد،

چه بخشنده خدای عاشقی دارم که میخواند مرا با آنکه گناهکارم.

دلم گرم است میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم.

ای دوست برایت من خدا را آرزو دارم.

 

زندگی کن ولی اسیر نشو،عاشق شو ولی دیوانه نشو،

دوست دارم ولی لوس نشو.....

 

سلام دوست داشتنی امروز ناراحت هستش!!!

تسلیت باد شهادت پیامبر و امام حسن غریب و

امام رضا علیه السلام

 

پیامبر صل الله علیه و آله می فرماید:

امتم همواره در خیر و خوبی اند مادامی که یکدیگر را دوست بدارند و

نماز را به پا دارند ،زکات را بدهند و

مهمان را گرامی بدارند.

چه حرف قشنگ و دوست داشتنی زده پیامبر نه دوستان؟؟

 

امام حسن مجتبی علیه السلام میفرماید:

چنان با مردم مصاحبت داشته باش که خود دوست داری به همان گونه با تو صحبت کنند.

 

امام رضا علیه السلام میفرماید:

کسی که توان جبران گناهانش را ندارد ،زیاد بر محمد و آل محمد

صلوات بفرستد که گناهانش را اگر حق الناس نباشد،محو نابود میکند.

 

؟؟؟؟؟سلام دوستان ؟؟؟؟؟

عکس های دوست داشتنی خودتونو با هر مطلبی که دوست دارین برام بفرستین

تا بزارم تو وب سایتم .

دوست داشتنی از شما تشکر میکنه

این مطلب از نعیمه جون هستش.

دوست داشتنی باش حتی

اگر کسی رو برای دوست داشتن نداشته باشی

 

 

 

این مطلب از تانیا خانومه

گریه کردن را آرزو نکردم

ولی غم زمونه اشکمو جاری کرد

خواستم انجور زندگی کنم که دلم می خواست

ولی دلم اونجور زندگی کرد که زمونه می خواست

 

 

نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم

یه دفه بابام یه لگد محکم بهم زد.میگم

چرا میزنی؟میگه خواستم حس ال ای دی

سه بعدی بهت بدم که جلوی دوستات

احساس حقارت نکنی!!!!!!

شما بگید داریم مردم نه داریم!؟؟؟

 

 

بزرگ که میشی،دردها و غصه هات

زودتر از خودت قد میکشن،غافل از

اینکه،لبخندهاتو توی آلبوم کودکی

جا میزاری!این بزرگ شدن اتفاق

خوبی نبود!!

 

 

 

نظرتون در باره این عکس چیه؟؟؟؟

 

 

منکه عاشقشم دوست داشتنی خیلی دوسش دارهبوسه

 

 

 



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | 17:57 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

یه بار بابام گفت برو چایی بریز بیار

منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه

برو بریز بیار بخوریم

پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت

حالا تو نزدیک تری،برو بریز بیار بخوریم

 قیافه من متعجب      قیافه بابام زبان درازی

 

یه روز توی خونمون کلی مهمون اومده بود

می خواستیم بریم پارک ،دیر شده بود یهو من

گفتم پاشید پاشید دیگه چراغارو ببندید

درارو خاموش کنید بریم

قیافه مناخم   قیافه مهمونهامتعجب

 

یه روز تو دانشگاه بچه ها داشتن جک میگفتن به هم دیگه

 منم خواستم بگم که یه دفه به جای گودزیلا گفتم

گوزدیلا

هیچی دیگه کل کلاس متلاشی شد

قیافه مناخم    قیافه دوستانزبان درازی

 

 

19 سال سن دارم شنا بلد نبودم با اصرار بچه ها رفتیم استخر

منم طناب وسط استخرو گرفتم و میچرخوندم با خودم گفتم برم تو

یه متری حال کنیم .رفتم که یه دفه پام لیز خورد رفتم زیر آب حالا داد میزنم

کمک کمک بچه ها زدن زیر خنده مارپیچ میرفتن.یکشون گفت خو بلند شو واستا

تازه فهمیدم قدم 180ده تو یه متری میخواستم غرق بشم

از خجالت نمیدونستم چیکار کنم روم نمیشد بیرونم برم

قیافه منخجالتی   قیافه بچه هازبان درازی

 

یه روز با دوستان نشسته بودیم حرف میزدیم اومدم ابراز وجود کنم

که یهو یه چیز ازم در رفت!! نه دیگه نمیگم چی!! یکی از دوستام

گفت :حرف نزنید بچه ها این یه تیر هوایی زده اگه نزاریم حرف

بزنه هممونه به رگبار میبنده!!!

قیافه منمتعجب   قیافه دوستانمتعجب

 

رفته بودیم روستامون ،پدربزرگمینا حلیم داشتن برا دهم محرم

آقا اینا گوسفنداشون رو باز کردن تو حیاط من از یدونه بزغاله خوشم

اومد گرفتم بغلم از شانس ما تا گرفتم بغلم شاشید روم

هیچی دیگه همه زدن زیر خنده منم تو افق محو شدم

قیافه منخجالتی  قیافه بزغالهمتعجب قیافه بقیهخنده

 

یه شب هوا بارونی بود با موتور رفته بودم بیرون

برگشتنی همه لباسام خیس شده بود مهمون هم داشتیم

بعد از احوالا پرسی با مهمون ها اومدم بشینم که

یهو یه صدای مهیبّی ازم بلند شد

خشدکم تو اون هیری ویری جر خورد لامصّب

قیافه منمتعجب قیافه مهمونالبخند

 

به بابام میگم خواب دیدم مردم

میگه خیر ایشالا

قیافه منمتعجب

 

با یکی از بچه های دانشگاه دعوام شد(دختر)

یه دف برگشت گفت: جواب ابلحان خاموشیست

منم یهو گفتم: خفشو پس

قیافه منمتعجب قیافه دخترهمتعجب  قیافه جمعی که داشتن مارو نگاه میکردنمتعجب



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | 17:53 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

داشتم موهامو شونه میکردم که

داداشم اومد گفت :چرا موهاتو سیخ سیخی نمیکنی

گفتم چطور:

گفت:وقتی موهاتو سیخ سیخی میکنی شبیه فرچه توالت میشی

قیافه مناخم  قیافه داداشمزبان درازی

 

مریض بودم مامانم داشت داروهامو میداد که داداش کوچیکم

اومد گفت:منم از اینا میخوام!

مامانم گفت الهی مامان بمیره برات

اینا پی پیه فقط داداش باید بخوره.....

بچه هم گفت :اه اه رفت دنبال بازیش!

قیافه منمتعجب قیافه مامانملبخند قیافه داداشمفریاد

 

یه دختر خاله دارم به زور 4 سالشه 15سال تفاوت

سنی داریم ساعت 5 صبح اومده میگه یا پا میشی

یا جیش کنم تو چشات!!

قیافه مناخم  قیافه دخترخالمزبان درازی

 

تلویزیون داشت می گفت کودک لطیف است با

آن به درستی برخورد کنید!

در راستای مسخره بازی به مامانم میگم

مامان من لطیفمااااااااااااا

مامانم:عزیزم تو دیگه از لطافت دراومدی کثااااافط شدی!!!

به نظر شما من آلبوم دادم بیرون اسمشو چی بذارم؟؟!!

قیافه منمتعجب  قیافه مامانمخنده

مثل بچه آدم نشسته بودم داشتم درس می خوندم

بابام اومده میگه بیا این قبض هارو از طریق اینترنت

وصول کن.تازه نشستم پای کامپیوتر که مامانم

اومده میگه:تو کی میخوای درس بخونی .....

بابام برگشت گفت: به خر میگی خریت نکن.....ولش کن بابا

آخرسال حاش رو میپرسم

قیافه مناخم فیافه بابامپا در دهان قیافه مامانمفریاد

 

پسرخالم اومده خونمون مهمونی شب

خوابش برده ساعت 3 نصف شب

بیدارم کرده با تعجب میگه :پاشو پاشو

تو خونه ما چیکار میکنی؟؟؟؟

 

قیافه منگریه  قیافه پسرخالممتعجب

 

چهارشنبه کلاسام تموم شد وسایلامو از

خوابگاه جمع کردم اومدم خونه ......

امروز داداشم برگشته بهم میگه :

حالا تا کی خونه ی ما آویزونی؟؟؟؟

قیافه منمتعجب   قیافه داداشمفریاد



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | 17:52 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

نمیدونم بعضی از این دخترا تو دلشون

چن دست مبل دارن ک هر روز

یه نفر به دلشون میشینه

 

عروس خانوم برا سومین بار  عرض می کنم آیا وکیلم؟؟

رویای شبانه ی همه ی دخترا!!!

 

 

 

خداییش قضیه این کلیپسا چیه؟؟

یعنی هرکی سرش بزرگتره

خوشگلتره؟؟

یا سربزرگ نشانه ی زیبایی شماست؟؟

یا هرکی کلیپسش بزرگتره،زیبایش افزونتره؟؟

 

 

پسر  زنگ به دوست دخترش گفت:دیگه تموم شد...!!

دختره:به همین زودی عوضی؟

میدونستم اینقدر پستی،واسه همین با 3 تا از دوستات بودم...!!

پسره:ولی....

من امتحانامو گفتم...!!

دختره:ببخشید گوه خوردم

پسره:..............

 

 

دختر،عزیزم تو اول ملکه بون خودتو ثابت کن

بعد منتظر یک شاهزده با اسب سفید باش

 

 

 

 

به سلامتی دختری که

.

.

.

.

ولش کن،دخترا همینجوری زبونشون  2 متره،

وای به حال اینکه تحویلشون بگیری....

سلامتی پسرا

 

 

 

قابل توجه دخترای دم بخت

نصیحت2014

حتما بخونید

.

.

.

.

تو این اوضاع بی شوهری اگه

پسرا کدپستی هم دادن باید بگیری

 

 

 

 

 

انگیزه بعضی دخترا از آرایش زیادو غلیظ:

.

.

.

.

.

داف شود

دیده شود

بلکه پسندیده شود.

 

 

 

 

 

دختراااااااا

مردها مثل الکل هستند،دیر

بجنبی همشون می پرند

ستاد یادآوری فرصت ها به بانوان



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | 17:41 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

همانا دختران همسایه ای که در کودکی

به آنها محل نمیدادیم،داف هایی شدن که

محل سگ هم بما نمیدن

 

 

 

دختر شایسته ایرانی معرفی شد.

.

.

.

.

.

دنبال چی میگردی دخترای ایرانی همشون شایسته اند

سلامتی دخترا هورا

 

 

 

شش سال اول زندگی پسرها

-گریه نکن

-شیطونی نکن

-دست تو دماغت نکن

-تو شلوارت پی پی نکن

-مامانت رو اذیت نکن

- دختر همسایه رو بوس نکن

-روی دیوار نقاشی نکن

و الی ماشالا.............

 

 

همیشه پشت سر هر مرد موفقی.

.

.

.

.

.

پدری مایه دار ایستاده است

 

 

 

 

شانس اوردیم سیگار اختراع شد

وگرنه نمیدونستم بعضی از این پسرا اا

میخواستن با چی بزرگ شدن خودشونو ثابت کنند

 

 

 

 

هرزنی ،از سر هر مردی زیاد است!!

 

 

 

 

دیدین ،این پسرای دم بخت میگن من قصد ازدواج ندارم

یکی نیست به اینا بگه برا ازدواج قصد نمیخواد

پول میخواد که تو نداررررررررررری

 

 

 

 

دقت کردین تا حالا همه چیزای خوب خانوما هستند

خورشید خانوم،مهتاب خانوم،پروانه خانوم!

اما همه چیزای بد آقاها هستند

آقا دزده،آقا گاوه،آقا گرگه

.........

 

 

 

می دونید سریعترین راه به چنگ اوردن قلب

یک مرد چیه؟  پاره کردن سینه اش با کارد

آشپزخونه!!!!

 

 

 

 

 

لیلی شدم ،مجنون شدی

شیرین شدم ،فرهاد شدی

حوا شدم،بعید میدونم آدم بشی.....

 

 

 

 

شباهت آقایون با آگهی بازرگانی چیه؟؟

شما نمی توانید یک کلمه از حرف های

آنهارو باور کنید وهیچ چیزی برای زمانی

بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد.

 

 

 

زن خوب تودنیا مثل دایناسوره که نسلش منقرض شده

ولی مرد خوب مثل سیمرغ،که از اول هم افسانه بوده

 

 

 

   خلاصه بچه ها آخریشم بخونید

 

 

 

گفت مردی به همسرش روزی..........

من بمیرم چگونه خواهی زیست؟

گفت:از چندوچون آن بگذر...........

توبمیری برای من کافیست

 



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | 17:40 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

پسرعموم وکیله یه روز رفته دادگاه واسه کار اداری

سر و کارش افتاده به یه مرد جدی، و بداخلاق!

یارو گفته مثل اینکه تا به حال منو ندیدی؟

پسرعموم هول کرده گفته خیر،

زیارت نداشتیم سعادت کنیم ،سمارو

 

 

 

یه روز دوست داداشم زنگ زد خونمون

مامانم گوشی رو برداشت

یارو گفت:آقا سینا هستن؟

مامانم گفت:نخیر،دسشویی تشریف دارن!!!

یه همچین مامانی دارم من:

پسرشو تحویل میگیره در حد لالیگا!

 

 

 

بچه خواهرم سه سالشه

شیطونی میکرده مامانش بهش گفته

اینقد شیطونی نکن بسه!!!

یه دف گفت اصن من میخوام تنها زندگی کنم......

یعنی من میخواستم زمینو بجَوَم

 

 

 

یه بار ننم با عموم و زن عموم دعواش شده بود

اومده به بابام میگفت: برادرت خودش خوبه

ولی ترک تحصیل حرفای زنش قرار میگیره....

 

 

 

 

موبایلمو دزد برده هرچی گشتم کارتونشو

پیدا نکردم

پسرعموم اومده میگه:

مربع 06مربع ستاره رو بزن تو گوشیت

سریالشو بهت میده

بعد تو بیا با این برو کلانتری............

 

 

 

 

دوستم یه بار گوشیش افتاده بود چاه توالت اومده بود

بیرون میگفت:گوشیم وقتی داشت میوفتاد تو چاه من با

چشمان خویشتن دیدم که جانم می رود..........

 

 

 

با خواهرم رفتیم عطاری به فروشنده میگه!

1000تومن زردچوبه بده

1000تومن فلفل سیاه بده

فروشنده کشیده داده بعد خواهرم میگه:

چقدر میشه؟

 قیافه فروشندهمتعجب   قیافه منخجالتی

 

 

 

 

پدر من هر دفعه بعضی محصولات رو به صورت آزمایشی وارد خونه میکنه:

اگه دید زود تموم میشه دیگه جلوی وارداتش رو میگیره،

اگه دید تموم نمیشه به تعداد زیاد وارد میکنه.....

یکی نیست بگه آخه پدر من این چه الگویی که شما پیش رو گرفتی....؟

 

 

 

 

دیشب ساختمون کنارمون آتیش گرفته بود با بابام

سریع لباس پوشیدیم بریم کمک:

مامانم یهو داد زد وااااااااااایستید!

دارید میرید این آشغالارو هم بزارید دم در

یعنی بدجور تو فکر فرو رفتیم منو بابام

قیافه من متعجب   قیافه بابام متعجب

 

 

نظر یادتون نره

 



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | 17:36 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

اینم عکسم که درخواست داده بودین

 

خوشملم؟؟؟؟؟؟

 

 

 

 

نظر یادتون نره



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | 17:31 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

 

متولدین فروردین: سرخ
رنگ سرخ سبب شده تا متولدین فروردین به دفعات عصبانی شوند ولی به محض آن که شراره های خشم خاموش شد به سرعت تبدیل به آدم هایی شاد و بانشاط می شوند. متولدین فروردین افرادی آرمانگرا٬ مصمم و با اراده هستند و از احساسات گرایی خوششان نمی آید. هیچ کس نمی تواند مثل آنها قاطع و خشن باشد ولی در این حال کمتر کسی معصومیت و عاطفه آنها را دارد. آنها هرگز تحمل شکست را ندارند وبه گونه ای افراطی راجع به نتیجه نهایی هر چیز٬ از عشق گرفته تا مسابقه فوتبال٬ بسیار خوشبین هستند. آنها جنگجویان خوبی هستند و با مغز خود خیلی ماهرانه می جنگند. مخالفت دیگران و موانع و مشکلات برای آنها سرگرمی و مایه نشاط است و از آن لذت می برند. آنها هیچگاه منتظر موفقیت نمی نشینند بلکه با شتاب به سوی آن مید روند و به همین علت کمتر به دیگران وابسته اند.

متولدین اردیبهشت: صورتی
متولدین اردیبهشت خیلی به ندرت نگران می شود. هنگامی که کارها مطابق خواست او انجام نمی گیرد٬ اخم می کند اما عصبانی نمی شود! خویشتن داری و صبر از صفات ذاتی رنگ درونی اوست و به مدد همین خصوصیات کارهای خود را خیلی راحت انجام می دهد و چیزی نمی تواند مانع او شود. وفاداری و صداقت نسبت به خانواده و دوستان از صفات بارز اوست. همچنین به شجاعت و دلاوری او باید مدال طلا داد چرا که هیچکس مثل او نمی تواند این همه از خود مقاومت نشان دهد. ممکن است سمج و لجوج باشد ولی بردباری او مثال زدن

 

برای دیدن بقیه توضیحات برای بقیه ماه ها به ادامه مطلا بروید ..........

 

نظر فراموش نشه ها...



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | 17:2 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |